چگونه بر ذهن خود مسلط شویم تا به حال خوب برسیم

دی ۲۰, ۱۴۰۲

از مهاجرت حرف می‌زد. می‌گفت: «از زندگی در اینجا خسته شدم، دیگه نمی‌تونم تحمل کنم باید برم.» بهش گفتم: «واقعیت زندگی همینه. هر جایی بری این افکار و احساساسات با تو هست، فقط زمان و مکانش عوض میشه.» می‌گفت: «تو کشورهای دیگه آزادتری، بهتر می‌تونی زندگی کنی.» گفتم: «تو در اونجا هم در بندی و به ظاهر آزاد. آزادی حقیقی، از درون آدمهاست. وقتی احساس و افکارت عوض بشه و بتونی بر ذهنت مسلط بشی، انوقته که آزادی، و از زندگیت لذت می‌بری.» سکوت کرد و دیگه حرفی نزد.

“ذهن، خود خانه‌ای است از برای خویشتن، و در درونش می‌تواند دوزخی سازد از بهشت، یا بهشتی سازد از دوزح.” (جان میلتون)

در حقیقت ما چیزی جز تفکر نیستسم. این افکار هستند که هدایت و تصمصم‌گیری ذهن و عملمان را به عهده می‌گیرند. اگر نحوه‌ی تفکر ما واقع‌گرایانه نباشد به ناکامی‌های زیادی منجر می‌شود. یا اگر بیش از حد بدبینانه باشد باعث می‌شود خیلی چیزها را که به‌واقع مایه‌ی شادمانی است نبیند. عدم توانایی در کنترل ذهن، باعث هجوم افکار منفی و نشخوار دهنی شده که مشکلات عدیده‌ای برای ما ایجاد می‌کند. وجود مداوم اضطراب، ترس‌ها، نگرانی‌ها، تشویش‌ها، ناشی از استفاده‌ی نادرست از ذهن است.

لازمه‌ی مسلط شدن بر ذهن درک سازو کار آن است. در واقع ذهن ما یا تابع خرد‌گریری ذاتی ماست، یا قابلیتمان برای خرد‌‌‌‌‌‌‌‌ورزی آن را هدایت می‌کند. وقتی تابع گرایش‌های خردگریزانه هستیم، جهان را فقط از دریچه‌ی تنگ منافع خود می‌بینیم. به این فکر نیستیم که رفتارمان چه تاثیری بر دیگران می‌گذارد. دغدغه‌‌مان رسیدن به چیزی است که می‌خواهیم، و یا توجیه باورها و نگرشمان. بنابراین کلید درک تفکر انسان درک همین دو‌گانگی است. از یک سو گرایش ذهن به خردگریزی و از سوی دیگر قابلیتش برای خردورزی.

روش‌هایی برای تسلط بر ذهن